زینب : إکیپمونو دوست دارم.....همه با معرفتن......
الهام......نرگس.....شیدا......عاطفه........
مژگان : آره.....بچه هاتون خیلی خوبن.....بامرامن.......دخترای دانشگاه ما اکثرا رفیقاشونو به پسر می فروشن.....
زینب : تا حالا پیش نیومده واسم.......
مژگان : چرا خیلی از بچه های دانشگاه ما تا یه پسر میبینن رابطشونو با دوستای دخترشون به هم میزنن.....
زینب : چی بگم؟!
مژگان : البته خوده پسرا اینجوری نیستنا.......50 تا دخترم جلوشون باشه رفیقاشونو نمی فروشن به یکی از اون دخترا.....همیشه پشت هم هستن.......فقط خودشونو با اون 50 تا پسر سرگرم میکنن....
زینب : آره میدونم پسرا رفاقتشون حرف نداره......این دخترا هستن که تا یه پسر میبین.....میگن دیگه عین اون نیست و نخواهد بود و تموم شد و دیگه همینه و من بی اون میمیرمو............خاک تو سرشون........
مژگان :آره واقعا...........
نظرات شما عزیزان:
narges 
ساعت11:19---17 بهمن 1391
عزیزم این مکالمه واسه کی و کجاست که من حضور نداشتم؟
پاسخ:un moghe k shoma bodo bodo mikardin ba ati ma ahesteo aram sohbat mikardim jigarrrrrrrrrrrr
Mozhgan 
ساعت16:08---11 بهمن 1391
آخ زینب جون ای کاش خدا 1عقلی به اینجور دخترا میداد,تا میفهمیدن بعد خراب کردن همه چی واس پشیمونی خیلی دیره! پاسخ:چون همه چيو خراب كردن مجبورن همه چيو قبول كنن،بعدشم ميگن عادت كرديم
|